البته خودم هنوز خیلی کوچولو هستم. بهخاطر همین هم مامانم اینجا از امروزم تا فردا رو مینویسه.

دلم تنگ میشه بیش از حد. من چیز زیادی از دست ندادم. چندشبی هم مدام گریه کردم. یادگارت سردرد هرشب و بی حوصلگی های هر روزم شد. کمی هم از آرام زندگی کردن فاصله گرفتم. تو بیشتر از من باختی. بعد از اینهمه خوندن بی ثمر ترمینولوژی عصر پاشدیم با مریم بریم یه چرخی بزنیم تو خیابونا. داشتم از تو باهاش حرف میزدم. داشتم میگفتم چند روز دیگه میشه یه سال! داشتیم تو برفا راه میرفتیم . فک کنم ساعت چار چار و نیم بود. تو پارک خلوته خلوت بود.

خدایا کسی را که در تنهایی تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت در تنهایی تنهاییش تنهایش نذار. توی این شبای دلگیر تو بیا پناه من باش. گاهی دلم برای جوانی تنگ می شود. از سادگی عشق لذت ببرید. بی بهانه و بی افاده. چه نگاه دلواپسی دارد این عشق.

السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه. دخترم امروز برای تو مینویسم. وقتي به اعتماد كسي تكيه گاه شدی . حق نداری زمينش بزنی . پایگاه خبری مذهبی بچه شیعه.